خدا رو شکر دیشب عجب خواب خوبی دیدم، کنار ضریح مولا مثل اربعین خلوت نشسته بودم،در ودل میکردم. یه وقتی تو هیت میگفتم. دما دم این ورد زبانم ببینم کربلا رو تا جوانم، خدا روشکر........ امروز آب جوش ریخت رو شکمم سوخت، سوخت، آهی درد داره، خدا رو شکر..... تو این چله من و شیطون اینجا باهم هرروز دست به یقه میشم. فعلا که یکی شیطون میزنه یکی من.