روز 13 سفر

خدایا شکرت

یا صاحب الزمان ادرکنی

امشب بچه ها زحمت کشیدن یه نوع لوبیا پله جدید درست کردند که شبیه آش بود...نمیریم صلوات

بعضی مواقع آدم خاطراتی یادش میاد که باعث و بانیش رو دوباره کربلایی کنه ...الهی که خوشبخت تر بشه ....الهی مشهدی بشن ...الهی غذاش بسوزه .....بالاخره آدم خواهر خودش جور دیگه نفرین باید بکنه......

خیلی قران خوندم کم شده ان شاءالله به مدد آقایم دوباره شروع کنم بیش از پیش بخونم ....

یا حضرت مادر مددی

یا علی مدد

بعد چند ساعت فکر کردن غذاش نسوزه اسراف میشه ....

روز 12 سفر

خدایا شکرت

یا صاحب الزمان ادرکنی 

یه هفته دیگه هم گذشت هنوز لایق دیدار نشدم آقاجان

بعضی نوشته ها آدم رو دگرگون میکنه مثل همین که گناه یعنی خداحافظ حسین ...برای همین خیلی خیلی احتیاط میکنم که فکر گناهم نکنم ...تازه ارباب به این خوبی پیدا کردم کجا برم .....

بعضی موقع ها استا کریم آدم رو خیلی تحویل میگیره....

تا جوانم بده رخ نشانم آقا جان

یا حضرت مادر مددی

یا علی مدد  

روز یازدهم سفر

خدایا شکرت 

یا صاحب الزمان ادرکنی

پنج شنبه شب و دعای کمیل 

ماشاءالله راننده ماهری داریم همش حواسش یه جا دیگه هست ما رو نبره زیر کامیون صلوات....

هی میخوام چیزی به نام ازدواج کلا تا یه مدت طولانی فراموش کنم مگه اینها میزارند ....

فکر کنم وعده پنج شنبه ها هندونه با پنیر باشع امشب نوش جان کردیم ....

فرداشب عروسی یکی دیگع از دوستان هست ان شاءالله به پای هم جونه بزنند...دعا به این خوبی همه ازش ایراد میگیرند

الهی و ربی من لی غیرک

یا حضرت مادر مددی

یا علی مدد

روز دهم سفر

خدایا شکرت

یا صاحب الزمان ادرکنی

دنیا تا بوده همین بوده....

بعضی موقع با آدم شوخی هایی میکنند شاید به نظر خودشون کوچیک بیاد ولی برای طرف مقابل یه دنیا حرف پشتش میاد .....هعی دنیا

یا حضرت مادر مددی

یا علی مدد

روز نهم سفر

خدایا شکرت

یا صاحب الزمان ادرکنی

یه هفته دیگه هم گذشت ......آقا جان

بعضی موفع ها آدم چیزهایی رو بدست میاره که شیطون میخواد اون رو با وسوسه کردن برای گناه کردن اون ازت بگیر ولی کور خونده این دفعه...😎😎

امروز گفتیم ببینیم این میوه اژدها که هی میگن چی هست خوب بود ارزون هم بود نسبت به ایران...الان که مثل اژدها از دهنم آتیش بیاد..مگه میشه من بخورم خانواده نخوره اگه شد یه چند تا میگیرم میبرم .....

خدا شاهده انگار به وبلاگ حمله  کردند 214 نمایش تا الان چه خبر هست نکنه گنجی چیزی قایم کردم خودم خبر ندارم...

یا حضرت مادر مددی 

در پناه مادر مهربانی ها .....خیلی وقت بود ننوشته بودم.....

یا علی مدد

روز هشتم سفر

خدایا شکرت

یا صاحب الزمان ادرکنی 

شام امشب که کلا با دست خودمون ولی خارجکی بود ...دل درد نگیریم صلوات ..

بعضی وقت ها اتفاقاتی میوفته برات که عینا انگار خدا اون آیه رو برای تو گفته بود ...امروز یکی از این اتفاقات افتاد.

یکی از دوستان دیگه هم رفت جزء متاهلین الهی شکر ان شاءالله خوشبخت بشن.....

یا حضرت مادر مددی 

یا علی مدد

روز هفتم سفر

خدایا شکرت

یا صاحب الزمان ادرکنی

کاش میشد زندگی به عقب بره و اون طوری الان دوست داشتم زندگی میکردم...فکر میکنم چه سال هایی رو بدون حضورش سپری کردم .....

آدم تو سفر باشه یه خبر بد هم بهش بدم دیگه هیچی اونم فوت آقوام ...

وقتی دل  از یه چیزی خوشش بیاد ول کن نیست هی بکی نمیشه گفته نه ....قبول نمیکنه ... همش بهش فکر میکنم ...به قول معرف مردها از چشم عاشق میشن  این مورد در من کور هست این مورد از همون اول  بدون دیدن انتخاب کردم چون میدونستم که

باطنش واقعا خدایی هست ظاهرش اهمیت نداشت ولی حیف که نشد....😢😢😢😢😢😢😢😢😰😢😢😭😭😭😭😭😭😭😢😢😭😭😭

 آقا جان عیدی امشب ما یادت نره .......اربعین پای پیاده کربلا خادمی

یا حضرت زهرا مددی

 یا مولا علی مدد

روز ششم سفر با یکم تاخیر

خدایا شکرت

یا صاحب الزمان ادرکنی

میلاد امام مهربانی ها بر عاشقانش مبارک باشه به خصوص خواهر گرامی ،ان شاءالله قسمتشون مشهد شده ما رو هم یاد کنند .همش یاد پارسال میافتم چقدر خوب بود با اون همه خستگی هاش ولی لذت بخش بود.به خصوص دو شب آخر که تو حرم بودم دعای کمیل و صبحش دعای ندبه ...سالی یه بار واجب رفتن....

دیگه انقدر خوب نبودم که دوباره دعوتم کنند .......

یا حضرت مادر مددی

یا علی مدد

روز پنجم سفر

خدایا شکرت

یا صاحب الزمان ادرکنی

اللهم عجل الولیک الفرج

امروز به رسم جمعه های سفر غروب بیرون رفتیم واقعا بعضی این همکارها رو میبینم که با چه ولعی نگاه میکنند...از خودم می پرسم متاهل شدن یعنی چه؟

کتاب حیا در اسلام با خودم آوردم اینجا بخونم تا اینجا که خوندم جالب بود .. ..حکایت  بعضی از چادری وطن و خانم های اینجا در این هست یه چیز از سر عادت یا رسوم خودش انجام میدن.،فقط میدونند باید انجام بدند ....

دلتنگ پیاده روی پارسال مشهد ،فردا از اول های مشهد راه میفتن تا به حرم برسن اونم پا برهنه آخ چه کیفی داشت......

یا حضرت مادر مددی

یا علی مولا مدد

روز چهارم سفر

خدایا شکرت

یا صاحب الزمان ادرکنی

امشب شب جمعه دعای کمیل ....

الهی و ربی من لی غیرک ........

تنهایی رو آدم این جور جاها بیشتر حس میکنه ...بعضی موقع ها به این رفیقم حسودیم میشه ......

دیروز نزدیک بود با این دنیا خدافظی کنیم تو جاده بودیم ماشین جلویی از این بتن ریزها بود لاستیکش ترکید چنان ترکشی اومد سمت ماشین که هیچ راننده هم حواسش نبود ...خدا رو شکر ...

نمردم شام پنیر هندونه هم خوردم تازه اولین بار بود توی این گرما که انگار سشوار گرفتی رو صورتت خوبه .....

ولا یمکن فرار حکومه......

یا حضرت مادر مددی

یا علی مدد