خطی خطی خاطرات

خدایا آن گونه زنده ام بدار که نشکند دلی از زنده بودنم وآن گونه ام بمیران کسی به وجد نیاید از نبودنم

خطی خطی خاطرات

خدایا آن گونه زنده ام بدار که نشکند دلی از زنده بودنم وآن گونه ام بمیران کسی به وجد نیاید از نبودنم

آخرین مطالب
پیوندهای روزانه

روز 24سفر

چهارشنبه, ۱۰ شهریور ۱۳۹۵، ۰۹:۰۶ ب.ظ

خدایا شکرت

یا صاحب الزمان ادرکنی


دیشب حدود ساعت یه ربع به سه بود خواستم بلند بشم برم انگار با چسب دو قلو چسبیده بودم یه درد خیلی عجیبی هم توی قفسه سینه ام داشتم گفتم دیگه لحظات آخر عمر هست اشهد خودم گفتم تو دلم گفتم مملکت غریب ما رو نبری ان شاءالله آخر عمرم تو کربلا باشم یهو نمیدونم همه چیز خوب شد بلند شدم رفتم آب خوردم ...معلوم نیست کی نفرین کرده ما رو اونوقت شب اونم تو نماز شبش .....

آخر سربازی یادش بخیر نبود 6 روز دیگه 

بعضی چیزها رو عینا خدا بهت نشون میده میگه نگاه کن ببین ...

یا مولا علی 

۹۵/۰۶/۱۰

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی