روز 18 سفر
جمعه, ۵ شهریور ۱۳۹۵، ۱۲:۳۶ ق.ظ
خدایا شکرت
یا صاحب الزمان ادرکنی
پنج شنبه شب د دعای کمیل
دل آدم بعضی موقع انقدر میگره که انگار آدم داره خفه میشه ...هعی روزگار
بالاخره با زور کلید خونه ندادن بردن من رو به مرکز خرید وسط شهر که هیچی هم نگرفتیم خوشم نمیاد ..آدم همیشه باید احتمال یه درصد هم که میده به گناه میفته نباید انجامش بده ....با اون همه بد بدپوشش ها که بودند ارزش یه نخ چادر دختران با حجاب و حیا سرزمینم ندارند .....دیگه به قول همه ما جز دیونه ها هستیم دیگه....
هنوز هنوز آدم خوبی برات نشدم . ..خدا جون
خیلی ها بهم میگن تو برای چی زنده ای هیچ کاری نمیکنی زنده هستم برای دیدن مهدی فاطمه .....یعنی میشه ...
یا حضرت مادر مددی
با علی مولا مدد
۹۵/۰۶/۰۵