چله ترک گناه
برای هر دهه یه فرمانده داشته باشیم که این فرمانده ها از بین شهیدان انتخاب میشن که من دهه اول رو با شهید مجتبی علمدار شروع کردم .شهیدی که توسل زیادی به مادر مهربانی ها داشت .فرمانده دوم شهید ابراهیم هادی هست شهیدی که دین رو با اخلاق خوب خودش به دیگران یاد میداد .تو پیاده روی هم خیلی به یادشون بودم .فرمانده سوم همون شهید گمنامی که عکسش تو وبلاگم گذاشتم فرمانده اخر داداش احمد هست یه وجه مشترک میشه گفت داریم او تونست من نتونستم .داداش کجایی که کم اوردم .
تو این روزها که گذشت بعضی روزها که خیلی کم اورده بودم به مادر مهربانی ها پناه می بردم که همیشه کمک کرده سفر مشهد باعث شد معنای واقعی دعای یستشهیررو بفهمم که او بخواد توانگر میشی فقیر میشی میخندی گریه میکنی وهر چه فکر کنی....
دعای کمیل حرم فراموشم نمیشه که این فرازش که میگه :ای خدا غمی بزرگ در دل دارم و حالی بسیار نا خوش و اعمالی نارسا وزنجیره های علایق مرا در بنده کشیده و اروزهای دور ودراز دنیوی از هر سودی مرا باز داشته...اینجاست که خودم به یاد میارم و به خدا بایدبگم که الهی و ربی من لی غیرک اساله کشف ضری و النظر فی امری
چی شد که عاشق دنیای کمیل و یستشیر شدم فکر کنم که بیشتر بر می گرده به حال و روز خودم که این دوتا دعا به خوبی بیان میکنند