خدایا شکر
عجب دنیایی هست .
خیلی خوب بود مخصوصا پیاده روی که خیلی سخت بود تازه یه ذره از درد های غافله کربلا رو میفهمی ،پای تاول زده ،خشتگی ،تشنگی و....تازه اینجا تحویلت میگرند اما اونجا که از این خبرها نبود .
اخرین روز رو هیچ وقت فراموش نخواهم کرد وقتی به میدان فردوسی مشهد میرسی پای برهنه میری به سمت چهاراه شهدا ، همین طور که نزدیک میشی چه حالی خوشی داره ادم که داره به عشقش میرسه اونم برای اولین دیدارت هست
وقتی از داغی اسفالت و سنگ جلوی حرم قسمت طبرسی پات میسوزه تازه میفهمی یه ذره از درد ها ی خانوم رقیه خاتون (س) (ع) رو که چه مشقتی رو تحمل کردن.
وقتی گنبد اقا رو برای اولین بار میبینی ......................چه حس خوبی بود . ان شاالله قسمت همه خوبان بشه .
به قول دوستان تو این پیاده روی ها یه چسز خاصی داره .
یه دعای کمیل و ندبه هم مهمون امام رضا بودم.
دوستان خسته
سوغات خودم برای خودم
من نمیدونم چرا عکس ها رو می چرخونه این وبلاگ
رر رر ان شاالله اربعین پای پیاده کربلا
به قول مادر دفعه بعد سوریه بری ان شاالله